لب هات | کوتاه نوشت های مذهبی

۱۵ مطلب در اسفند ۱۳۹۲ ثبت شده است

  • ۱۳
  • ۰
لحظه تحویل وقتی بود
که خودم را به تو تحویل دادم
تو تحویل گرفتی...
  • ۹
  • ۰
یک تیر و دو نشان
یعنی ریختن آب و
روییدن دو حرم
  • ۱۰
  • ۰
زهرا آمده بود
و عباس
آب پاشی کرده بود مسیر را.
  • ۱۱
  • ۰
به گمانم آدم
از فکه
 به مکه هبوط کرد.
  • ۱۰
  • ۰
ما به پای تو اشک ریختیم
خودمان
قد کشیدیم.
  • ۱۰
  • ۰
لب هات روایتی است از عطش
این را
مادرت خوب می داند!
  • ۶
  • ۰

همه جا همه جا بود

زینب که آمد

همه جا کربلا شد!


  • ۶
  • ۰

گردافشانی که کار زینب باشد 

می شود

کل أرض کربلا


  • ۱
  • ۰

گام به گام 

خائن ها را به خانه بیاورید!

  • ۶
  • ۰

فدکش را غصب کرده بودند

رفت شام

تا خطبه ی فدکیه بخواند.


  • ۰
  • ۰

سید شهیدان اهل قلم | سید مرتضی آوینی 

هر یک از این ترفند هایی که آمریکا در برابر ما به کار برده است، کافی است که انقلاب یا رژیمی را سرنگون کند.

اما در برابر جمهوری اسلامی از همه این مکرها جز تثبیت بیشتر ما و صدور انقلاب اسلامی به همه جهان کار دیگری برنیامده است.

آنچه که به ما اینچنین قدرتی بخشیده این است که ما بر خلاف همه دنیا

تابع اعتقاداتمان هستیم نه اقتصادمان


+منبع


  • ۷
  • ۰
پدرت را که دختری کردی
همه پدر ها
دختری شدند...
  • نمازشب رییس جمهور

    دوران ابتدایی هر روز دفتر بودم، اما یک روز به خاطر آوردن عکس های فلان سریال ایرانی معروف رفتیم دفتر. اینبار فرق میکرد خود مدیر شخصا آمد. هر چه میگفت جواب میگرفت تا رسید به اینکه: "اصلا میدونی اینا سرشونو رو مهر میذارن یا نه؟" این جمله بدجوری توی ذهنم زنگ زد!!! محال است یادم برود، نه فقط به خاطر لحن و صدای مدیر بلکه به خاطر اینکه زد توی خال! این سوال سالها سوال من بود. همیشه با خودم میگفتم خدا کجای زندگی اینهاست؟ دنیای بازیگرها اولین محیط بدون نماز و دعا و حسینیه ای بود که میدیدم و همه چیزش برایم عجیب و غریب بود! شاید باورتان نشود ولی این روزها نسبت به سیاستمداران همین حس و حال را دارم. شاید خیلیها سوال های جدی تری داشته باشند اما من به آقای روحانی خیره میشوم و واقعا برایم سوال میشود که او نماز صبح میخواند؟ واقعا مدتی است دغدغه نماز صبح رییس جمهور آینده را دارم.

    هفته پیش علی را در جلسه سخنرانی فلان نامزد دیدم، مثل همیشه کلی گرم گرفت و شروع کردیم از شناخت قبلی که نسبت به نامزد مورد نظر داشتیم گفتیم که اغلب خاطره یا سوال و جواب ها و یا دیدار بوده. علی گفت: ایشان آدم دقیق و سر وقتی است من هر شب راس ساعت فلان ایشان را میدیدم که از یک مسیر خاص رد میشود و میرود فلان جا نمازشب میخواند، اتفاقا نماز شب باحالی هم میخوند!

    این را که گفت از فرط خوشحالی داشتم بیهوش میشدم.جمله آخر را توی فکر و بیداری شنیدم، خیلی فکری شدم...واقعا مدتی است دغدغه نماز شب رییس جمهور را دارم!