لب هات | کوتاه نوشت های مذهبی

آمنا به و لم نره

پنجشنبه, ۳ دی ۱۳۹۴، ۱۰:۱۶ ب.ظ

خستگی تمام ندیدن هایمان

در می رود

وقتی، اویس خطاب شویم!





میلادش را امروز تبریک میگویم، در کنار برادران سنی ام!

نظرات (۶)

  • مصطفی تبریزی
  • سلام بر پیامبر رحمت
    سلام بر شما

    پاسخ:
    سلام برادر
    مبارک
    پاسخ:
    همچنین 
  • کمی خلوت گزیده!
  • آخییییییی...
    پاسخ:
    :)
  • انارماهی : )
  • ای کاش ...
  • وبلاگ سمیه انقلاب
  • سلام آثار ادبی یک شهید زن است که در واقعه ی منا شهید شد. قشنگ است مثل کوتاه نوشت های ادبی خودتان و من مادرش هستم که این مطالب را از دفتر یادداشت و لپ تاپش آرام آرام میگذارم... حتما سر بزنید. این دعوت یک مادر شهید است.
    پاسخ:
    سلام ای کاش آدرس وبلاگ رو می ذاشتید
    خیلی مشتاقیم برای دیدن وبلاگ
    ممنونم از دعوتتون
    بسیار زیبا..
    ای کاش..
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    • نمازشب رییس جمهور

      دوران ابتدایی هر روز دفتر بودم، اما یک روز به خاطر آوردن عکس های فلان سریال ایرانی معروف رفتیم دفتر. اینبار فرق میکرد خود مدیر شخصا آمد. هر چه میگفت جواب میگرفت تا رسید به اینکه: "اصلا میدونی اینا سرشونو رو مهر میذارن یا نه؟" این جمله بدجوری توی ذهنم زنگ زد!!! محال است یادم برود، نه فقط به خاطر لحن و صدای مدیر بلکه به خاطر اینکه زد توی خال! این سوال سالها سوال من بود. همیشه با خودم میگفتم خدا کجای زندگی اینهاست؟ دنیای بازیگرها اولین محیط بدون نماز و دعا و حسینیه ای بود که میدیدم و همه چیزش برایم عجیب و غریب بود! شاید باورتان نشود ولی این روزها نسبت به سیاستمداران همین حس و حال را دارم. شاید خیلیها سوال های جدی تری داشته باشند اما من به آقای روحانی خیره میشوم و واقعا برایم سوال میشود که او نماز صبح میخواند؟ واقعا مدتی است دغدغه نماز صبح رییس جمهور آینده را دارم.

      هفته پیش علی را در جلسه سخنرانی فلان نامزد دیدم، مثل همیشه کلی گرم گرفت و شروع کردیم از شناخت قبلی که نسبت به نامزد مورد نظر داشتیم گفتیم که اغلب خاطره یا سوال و جواب ها و یا دیدار بوده. علی گفت: ایشان آدم دقیق و سر وقتی است من هر شب راس ساعت فلان ایشان را میدیدم که از یک مسیر خاص رد میشود و میرود فلان جا نمازشب میخواند، اتفاقا نماز شب باحالی هم میخوند!

      این را که گفت از فرط خوشحالی داشتم بیهوش میشدم.جمله آخر را توی فکر و بیداری شنیدم، خیلی فکری شدم...واقعا مدتی است دغدغه نماز شب رییس جمهور را دارم!