لب هات | کوتاه نوشت های مذهبی

بانو خودمانیم شبستان قشنگی است...

جمعه, ۱۰ بهمن ۱۳۹۳، ۰۴:۰۹ ب.ظ

کاف خطاب هم

مقابلتان سر به زیر شد!

السلام علیـکِ یا فاطمه المعصومه





می گن  مردهای قمی به کجاوه ی بی بی هم نگاه نکردند...

+

نظرات (۱۳)

ان شاء الله نگاه شون همیشه دنبالمون باشه
و
اخلاق شیعیان سربلندشون کنه.

تسلیت میگم
جسارتا شما همون شیعه 110 بلاگفا نیستید؟
سلام که می دهم
سربلندم میکنی...
  • تک نویسی...
  • سلام بر بانوی شفیع....
  • مدیریت وبلاگ نکته های ناب
  • باسلام
    در صورت تمایل به تبادل لینک اطلاع دهید.....
    موفق باشید
    noktenab.blogfa.com
    اگر دوست دارید بعد از سالها زندگی زمانی که برمیگردید
    و به منظره گذشته خود نگاه میکنید
    تصویری زیبا و خاطراتی پر از خرسندی ببینید اینها را به هم پیوند بزنید:
    تصمیم را با تحقیق
    هوس را با عقل
    عصبانیت را با صبر
    انتقام را با فراموشی
    عبادت را با بی توقعی
    خدمت به خلق را با گمنامی
    و در آخر قلبت را با خدا پیوند بزن.
  • پلک شیشه ای
  • هیچی محبّت عمه گونه شان نمی شود ...
    فداک یا مولاتی
    آفّرین
  • سید محسن جوانمردی
  • زیبا
    زیبا
    زیبا
  • پاسدار ولایت
  • ماشاالله
  • ₪بنـت الهـدی₪
  • عالی
    بازم
    :-)
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    • نمازشب رییس جمهور

      دوران ابتدایی هر روز دفتر بودم، اما یک روز به خاطر آوردن عکس های فلان سریال ایرانی معروف رفتیم دفتر. اینبار فرق میکرد خود مدیر شخصا آمد. هر چه میگفت جواب میگرفت تا رسید به اینکه: "اصلا میدونی اینا سرشونو رو مهر میذارن یا نه؟" این جمله بدجوری توی ذهنم زنگ زد!!! محال است یادم برود، نه فقط به خاطر لحن و صدای مدیر بلکه به خاطر اینکه زد توی خال! این سوال سالها سوال من بود. همیشه با خودم میگفتم خدا کجای زندگی اینهاست؟ دنیای بازیگرها اولین محیط بدون نماز و دعا و حسینیه ای بود که میدیدم و همه چیزش برایم عجیب و غریب بود! شاید باورتان نشود ولی این روزها نسبت به سیاستمداران همین حس و حال را دارم. شاید خیلیها سوال های جدی تری داشته باشند اما من به آقای روحانی خیره میشوم و واقعا برایم سوال میشود که او نماز صبح میخواند؟ واقعا مدتی است دغدغه نماز صبح رییس جمهور آینده را دارم.

      هفته پیش علی را در جلسه سخنرانی فلان نامزد دیدم، مثل همیشه کلی گرم گرفت و شروع کردیم از شناخت قبلی که نسبت به نامزد مورد نظر داشتیم گفتیم که اغلب خاطره یا سوال و جواب ها و یا دیدار بوده. علی گفت: ایشان آدم دقیق و سر وقتی است من هر شب راس ساعت فلان ایشان را میدیدم که از یک مسیر خاص رد میشود و میرود فلان جا نمازشب میخواند، اتفاقا نماز شب باحالی هم میخوند!

      این را که گفت از فرط خوشحالی داشتم بیهوش میشدم.جمله آخر را توی فکر و بیداری شنیدم، خیلی فکری شدم...واقعا مدتی است دغدغه نماز شب رییس جمهور را دارم!