لب هات | کوتاه نوشت های مذهبی

صابره

پنجشنبه, ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۶:۳۶ ب.ظ

کوه دردت

رجب را هم دو نیم کرد و

خودت را نه!

15 رجب

نظرات (۱۱)


غالباً آن گذری که خطرش بیشتر است
می شود قسمت آنکه جگرش بیشتر است

ارزش عبد در افتادن در سجاده است
سنگ فرش حرم دوست زرش بیشتر است

خانه ای هست در اینجا که کریم اند همه
سر این کوچه اگر رهگذرش بیشتر است

دل ما سوخت در این راه ولی ارزش داشت
هر که این گونه نباشد ضررش بیشتر است

بی سبب نیست که آواره ی هر دشت شدیم
هر که عاشق شود اصلاً سفرش بیشتر است

هر گدایی برسد لطف که دارد امّا
به گدایان برادر نظرش بیشتر است

گرچه گفتند خدیجه است ولی ما دیدیم
در جمالش که جلال پدرش بیشتر است

وسعت روح بدن را به بلا می گیرد
غیر زینب چه کسی درد سرش بیشتر است؟

"علی اکبر لطیفیان"
پاسخ:
وفقک الله
بسم الله الرحمن الرحیم...

این دل دوباره دارد حال و هوای زینب
امشب دلم گرفته از غصه های زینب...

کوتاه زیبایی بود. اجرتان با حضرتش
  • سنا ♥عاشق مهدی فاطمه♥
  • شده ام معتکف کوی تو ای یار بیا

    ای طبیب دل من بر سر بیمار بیا

    اعتکافی که از آن بوی تو آید،زیباست

    آه ! ای عطر خوش لحظه ی دیدار بیا

    تا به کِی چشم به راه نفست باید ماند؟

    ای به تنهایی من مونس و غمخوار بیا

    به کدامین عمل خویش تو را میخوانم ؟

    به تهی دستی خود میکنم اقرار بیا



    اللهم عجل لولیک الفرج.
  • چشم چشم دو ابرو
  • سلامُ علی قلب الزینب الصبور ...
    ....
    پاسخ:
    ....
  • وخدایی که دراین نزدیکیست ..!
  • یا زینب.....
    کلنا عباسک یازینب(س)
  • امیرعباس فرهادی
  • با سلام. وبلاگ پر محتوی دارید.
    برای تبادل لینک خبر بدهید...
    یا علی

    پاسخ:
    این چیزا که خبر نمی خواد:)
    یا زینب کبری...
    تعبیر زیبایی بود.
  • زائر آسمان ...
  • عمه جانم را یاد کردید
    خدا به یادتان باشد..
    پاسخ:
    خدا کنه...
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    • نمازشب رییس جمهور

      دوران ابتدایی هر روز دفتر بودم، اما یک روز به خاطر آوردن عکس های فلان سریال ایرانی معروف رفتیم دفتر. اینبار فرق میکرد خود مدیر شخصا آمد. هر چه میگفت جواب میگرفت تا رسید به اینکه: "اصلا میدونی اینا سرشونو رو مهر میذارن یا نه؟" این جمله بدجوری توی ذهنم زنگ زد!!! محال است یادم برود، نه فقط به خاطر لحن و صدای مدیر بلکه به خاطر اینکه زد توی خال! این سوال سالها سوال من بود. همیشه با خودم میگفتم خدا کجای زندگی اینهاست؟ دنیای بازیگرها اولین محیط بدون نماز و دعا و حسینیه ای بود که میدیدم و همه چیزش برایم عجیب و غریب بود! شاید باورتان نشود ولی این روزها نسبت به سیاستمداران همین حس و حال را دارم. شاید خیلیها سوال های جدی تری داشته باشند اما من به آقای روحانی خیره میشوم و واقعا برایم سوال میشود که او نماز صبح میخواند؟ واقعا مدتی است دغدغه نماز صبح رییس جمهور آینده را دارم.

      هفته پیش علی را در جلسه سخنرانی فلان نامزد دیدم، مثل همیشه کلی گرم گرفت و شروع کردیم از شناخت قبلی که نسبت به نامزد مورد نظر داشتیم گفتیم که اغلب خاطره یا سوال و جواب ها و یا دیدار بوده. علی گفت: ایشان آدم دقیق و سر وقتی است من هر شب راس ساعت فلان ایشان را میدیدم که از یک مسیر خاص رد میشود و میرود فلان جا نمازشب میخواند، اتفاقا نماز شب باحالی هم میخوند!

      این را که گفت از فرط خوشحالی داشتم بیهوش میشدم.جمله آخر را توی فکر و بیداری شنیدم، خیلی فکری شدم...واقعا مدتی است دغدغه نماز شب رییس جمهور را دارم!