لب هات | کوتاه نوشت های مذهبی

آب آور

چهارشنبه, ۳ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۹:۳۴ ق.ظ

گودال خم شده بود

به آب برسد

به خون رسید!

دریا

نظرات (۸)

  • وخدایی که دراین نزدیکیست ..!
  • +++ داشت مثل همیشه
    گودال همه جا به آب میرسد
    مخصوصا اگر نزدیک رود باشد...
    نمی دانم چرا
    به خون رسید...
    +
    تنم لرزید وقتی خوندم
    به یکباره تمام حرم سقا در ذهنم چرخید ...
    نفسم گرفت

    یا مولا
    باید کفن به وسعت یک دشت آورم
    در یک کفن که پیکر تو جا نمیشود
    سلام خدمت شما سپاس که سر زدید...

    همه روز روزه بودن همه شب نماز کردن
    همه ساله حج نمودن سفر حجاز کردن
    زمدینه تا به کعبه سر و پا برهنه رفتن
    دو لب از برای لبیک به وظیفه باز کردن
    به مساجد و معابد همه اعتکاف جستن
    ز ملاهی و مناهی همه احتراز کردن
    شب جمعه ها نخفتن به خدای راز گفتن
    ز وجود بی نیازش طلب نیاز کردن
    به خدا که هیچکس را ثمر آنقدر نباشد
    که به روی ناامیدی در بسته باز کردن...
    «شیخ بهایی»

    انشالله امسال قسمتمون بشه...یاعلی
    زیبا بود...
    یا اباالفضل (ع)...
  • فدیناه بذبح عظیم
  • سلام . درود
    20سال

    تبعید شد به سامرا

    فقط به جرم نقی و

    هادی بودن!
    شهادت امام هادی(علیه السلام )تسلیت
    دعا بفرمائید...
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    • نمازشب رییس جمهور

      دوران ابتدایی هر روز دفتر بودم، اما یک روز به خاطر آوردن عکس های فلان سریال ایرانی معروف رفتیم دفتر. اینبار فرق میکرد خود مدیر شخصا آمد. هر چه میگفت جواب میگرفت تا رسید به اینکه: "اصلا میدونی اینا سرشونو رو مهر میذارن یا نه؟" این جمله بدجوری توی ذهنم زنگ زد!!! محال است یادم برود، نه فقط به خاطر لحن و صدای مدیر بلکه به خاطر اینکه زد توی خال! این سوال سالها سوال من بود. همیشه با خودم میگفتم خدا کجای زندگی اینهاست؟ دنیای بازیگرها اولین محیط بدون نماز و دعا و حسینیه ای بود که میدیدم و همه چیزش برایم عجیب و غریب بود! شاید باورتان نشود ولی این روزها نسبت به سیاستمداران همین حس و حال را دارم. شاید خیلیها سوال های جدی تری داشته باشند اما من به آقای روحانی خیره میشوم و واقعا برایم سوال میشود که او نماز صبح میخواند؟ واقعا مدتی است دغدغه نماز صبح رییس جمهور آینده را دارم.

      هفته پیش علی را در جلسه سخنرانی فلان نامزد دیدم، مثل همیشه کلی گرم گرفت و شروع کردیم از شناخت قبلی که نسبت به نامزد مورد نظر داشتیم گفتیم که اغلب خاطره یا سوال و جواب ها و یا دیدار بوده. علی گفت: ایشان آدم دقیق و سر وقتی است من هر شب راس ساعت فلان ایشان را میدیدم که از یک مسیر خاص رد میشود و میرود فلان جا نمازشب میخواند، اتفاقا نماز شب باحالی هم میخوند!

      این را که گفت از فرط خوشحالی داشتم بیهوش میشدم.جمله آخر را توی فکر و بیداری شنیدم، خیلی فکری شدم...واقعا مدتی است دغدغه نماز شب رییس جمهور را دارم!