لب هات | کوتاه نوشت های مذهبی

وداع

يكشنبه, ۲۹ دی ۱۳۹۲، ۱۲:۰۰ ب.ظ
چقدر زود اذن دخول ها
اذن خروج می شود...

مشهد

نظرات (۱۰)

ای وای. . .
  • سیدمهدی نقیبی راد
  • حرف دلم را گفتی
  • نوکر ارباب
  • ای کاش رمز نداشت خیمه ی تو...
    ایکاش زهیر بود دل من...
    ای کاش نقش عبد تو بر پیشانی من بود...
    من ازاد شده ی حسینم..
    ولاغیر
    یافاطمه
  • علیرضا رضایی
  • سلام

    ب آلونک دعوتید

    تشریف بیاورید . . . .
  • چشم چشم دو ابرو
  • انشاالله دل هامون که اذن دخول گرفت دیگه اذن خروجی در کار نباشه ...
  • یک سبد سیب
  • واقعا...

    :(
    بسم الله الرحمن الرحیم.
    شاید هم "حکم " خروج.
  • حسن میناپور دیالی
  • چقدر تلخ !
    پاسخ:
    قدم رنجه فرمودید
    حسن خان
  • نوکر ارباب
  • سر کلاس عمر نشسته بودیم...
    باز نام تو را خواندند...
    غیبت خوردی عزیز دلم...
    بازم جلو شاگرد ممتاز عالم (غ)خورد ان هم کبری...
    یاحسین
  • پلڪــــ شیشـہ اے
  • وای
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    • نمازشب رییس جمهور

      دوران ابتدایی هر روز دفتر بودم، اما یک روز به خاطر آوردن عکس های فلان سریال ایرانی معروف رفتیم دفتر. اینبار فرق میکرد خود مدیر شخصا آمد. هر چه میگفت جواب میگرفت تا رسید به اینکه: "اصلا میدونی اینا سرشونو رو مهر میذارن یا نه؟" این جمله بدجوری توی ذهنم زنگ زد!!! محال است یادم برود، نه فقط به خاطر لحن و صدای مدیر بلکه به خاطر اینکه زد توی خال! این سوال سالها سوال من بود. همیشه با خودم میگفتم خدا کجای زندگی اینهاست؟ دنیای بازیگرها اولین محیط بدون نماز و دعا و حسینیه ای بود که میدیدم و همه چیزش برایم عجیب و غریب بود! شاید باورتان نشود ولی این روزها نسبت به سیاستمداران همین حس و حال را دارم. شاید خیلیها سوال های جدی تری داشته باشند اما من به آقای روحانی خیره میشوم و واقعا برایم سوال میشود که او نماز صبح میخواند؟ واقعا مدتی است دغدغه نماز صبح رییس جمهور آینده را دارم.

      هفته پیش علی را در جلسه سخنرانی فلان نامزد دیدم، مثل همیشه کلی گرم گرفت و شروع کردیم از شناخت قبلی که نسبت به نامزد مورد نظر داشتیم گفتیم که اغلب خاطره یا سوال و جواب ها و یا دیدار بوده. علی گفت: ایشان آدم دقیق و سر وقتی است من هر شب راس ساعت فلان ایشان را میدیدم که از یک مسیر خاص رد میشود و میرود فلان جا نمازشب میخواند، اتفاقا نماز شب باحالی هم میخوند!

      این را که گفت از فرط خوشحالی داشتم بیهوش میشدم.جمله آخر را توی فکر و بیداری شنیدم، خیلی فکری شدم...واقعا مدتی است دغدغه نماز شب رییس جمهور را دارم!