داعش بهانه است؛ این انقلاب شماست که تمامی ندارد!
حسین-ع- ایستاده بر عرش، کنار کنار خدا، با همان صدایی که عالم پر است از او، شب ولادتش فریاد می زند عالم و آدم را:
من کان باذلا فینا مهجته و موطنا علی لقاءالله نفسه فلیرحل معنا، فإنی راحل مصبحا انشاءالله
و در سکوتی عظیم
اول عباس لبیک می گوید که چهار شعبان می خورد به نامش و پسرش علی بعد آن که پنج شعبان آمد
و بعد تک تک شهدای کربلا و همینطور ششم و هفتم و هشتم و...
ثبت احوالی راه انداخته اند، روی عرش!
راه دل اگر قوی تر از راه عقل نباشد، همتای اوست و این راه، انکسار، رقت، عاطفه و گرایش می طلبد.آن کسی که دیرتر می گرید و می گراید، در کلاس محبت، کمتر موفق می شود و اگر کسی بتواند عاطفه ی حیوانی را از محبت انسانی جدا کند و مبه مرز محبت راه پیدا نماید و از شر نفس برهد و ضعف نفس را اشتباها به جای رأفت ننهد، راه کلاس محبت به روی او باز است.
مرد ها نیز سرانجام باید در کلاس محبت بنشینند و آن را پیش از درس های دیگر ترویج کنند؛ چون خدای سبحان فرمود "قل ان کنتم یحبون الله فاتبعونی یحببکم الله" یعنی این پیامبر، حبیب و حلقه ی ارتباطی بین محب و محبوب است و اگر شما پیرو حبیب الله باشید، از مرحله محب خدا بودن به مرحله محبوب شدن می رسید. محب و محبوب خلق شدن برای صنف زنان، اگر آسان تر از مردها نباشد سخت تر نیست؛ بنابر این همان گونه که جامعه به قهر نیازمند است به مهر نیز محتاج است و آن اندازه که جامعه در پرتو محبت و نرمش پیشرفت می کند، با تندی و خشونت ترقی نمی کند.
این بیچاره ها
هفته هاست به دنبالِ
دلیل آتش گرفتن جنگل می گردند
نمی فهمند
خورشید فقط خواست کمی اسفند
برایت دود کند
خاک نشستنی است
یک روز بر چادر نشست و یک روز هم بر دل ما
مخصوصا اگر اسمش هم رویش باشد، خاکی نشین...
اگر می توانستم مثبت ما را در بست می کردم برای آنجا
فقط وقتی نفسش را حبس می کرد آرام می شد
پس دیگر نفس نکشید
ولی بازهم خون بند نیامد
سینه اش سینه ی پردردی بود
مادر است دیگر
این اواخر دلش گرفت
یه بنده خدایی هست که وقتی اسمش رو همراه با واژه "مخالفت" در گوگل سرچ کنی، گوگل هنگ می کنه؛ علی الظاهر این موجودات ناشناخته خودشون رو هم قبول ندارن!
دوران ابتدایی هر روز دفتر بودم، اما یک روز به خاطر آوردن عکس های فلان سریال ایرانی معروف رفتیم دفتر. اینبار فرق میکرد خود مدیر شخصا آمد. هر چه میگفت جواب میگرفت تا رسید به اینکه: "اصلا میدونی اینا سرشونو رو مهر میذارن یا نه؟" این جمله بدجوری توی ذهنم زنگ زد!!! محال است یادم برود، نه فقط به خاطر لحن و صدای مدیر بلکه به خاطر اینکه زد توی خال! این سوال سالها سوال من بود. همیشه با خودم میگفتم خدا کجای زندگی اینهاست؟ دنیای بازیگرها اولین محیط بدون نماز و دعا و حسینیه ای بود که میدیدم و همه چیزش برایم عجیب و غریب بود! شاید باورتان نشود ولی این روزها نسبت به سیاستمداران همین حس و حال را دارم. شاید خیلیها سوال های جدی تری داشته باشند اما من به آقای روحانی خیره میشوم و واقعا برایم سوال میشود که او نماز صبح میخواند؟ واقعا مدتی است دغدغه نماز صبح رییس جمهور آینده را دارم.
هفته پیش علی را در جلسه سخنرانی فلان نامزد دیدم، مثل همیشه کلی گرم گرفت و شروع کردیم از شناخت قبلی که نسبت به نامزد مورد نظر داشتیم گفتیم که اغلب خاطره یا سوال و جواب ها و یا دیدار بوده. علی گفت: ایشان آدم دقیق و سر وقتی است من هر شب راس ساعت فلان ایشان را میدیدم که از یک مسیر خاص رد میشود و میرود فلان جا نمازشب میخواند، اتفاقا نماز شب باحالی هم میخوند!
این را که گفت از فرط خوشحالی داشتم بیهوش میشدم.جمله آخر را توی فکر و بیداری شنیدم، خیلی فکری شدم...واقعا مدتی است دغدغه نماز شب رییس جمهور را دارم!