لب هات | کوتاه نوشت های مذهبی

۳۰ مطلب با موضوع «حین واقعه :: عاشورا» ثبت شده است

  • ۶
  • ۰

چه کنیم با روضه های تو

یا پایان باز ما را می کشد

یا روضه های باز

  • ۶
  • ۰

هواي بهار دزد است

كاش حسين

ارديبهشتي نبود!

  • ۵
  • ۰

دارم کلنجار میروم با خودم

مقتل را باور کرده ام

اما کشته شدنت را، هرگز!

  • ۲
  • ۰



  • ۴
  • ۰

وقتی هر روز عاشوراست

دنیا

تعزیه ای بیش نیست!

  • ۶
  • ۰

یکی خون تو را دنبال کرد

در مواد مذاب

سوخت!

  • ۴
  • ۰

شعبان نام دیگر عشق است

این را

از شروعش با تو می گویم!

  • ۷
  • ۰

دلی که در روضه ات شکست

لازم نیست شیشه باشد!

تو با پیشانی ات، سنگ ها را هم شکانده ای

  • ۱۰
  • ۰

برای رسیدن به حسین

یا باید خاک شد

یا خاکستر

  • ۴
  • ۰

حسین قطعاتش را ساخته

مهدی آن ها را کنار هم می چیند

و کار ما این وسط گریه بر پازل های پاره پاره است.

  • ۲۸
  • ۲

اسب ها آمدند

تا تو هم مقتول باشی 

هم مسموم

  • ۲۵
  • ۰

راست می گویند

من جان به عزراییل نمی دهم

تا حسین هست!

  • نمازشب رییس جمهور

    دوران ابتدایی هر روز دفتر بودم، اما یک روز به خاطر آوردن عکس های فلان سریال ایرانی معروف رفتیم دفتر. اینبار فرق میکرد خود مدیر شخصا آمد. هر چه میگفت جواب میگرفت تا رسید به اینکه: "اصلا میدونی اینا سرشونو رو مهر میذارن یا نه؟" این جمله بدجوری توی ذهنم زنگ زد!!! محال است یادم برود، نه فقط به خاطر لحن و صدای مدیر بلکه به خاطر اینکه زد توی خال! این سوال سالها سوال من بود. همیشه با خودم میگفتم خدا کجای زندگی اینهاست؟ دنیای بازیگرها اولین محیط بدون نماز و دعا و حسینیه ای بود که میدیدم و همه چیزش برایم عجیب و غریب بود! شاید باورتان نشود ولی این روزها نسبت به سیاستمداران همین حس و حال را دارم. شاید خیلیها سوال های جدی تری داشته باشند اما من به آقای روحانی خیره میشوم و واقعا برایم سوال میشود که او نماز صبح میخواند؟ واقعا مدتی است دغدغه نماز صبح رییس جمهور آینده را دارم.

    هفته پیش علی را در جلسه سخنرانی فلان نامزد دیدم، مثل همیشه کلی گرم گرفت و شروع کردیم از شناخت قبلی که نسبت به نامزد مورد نظر داشتیم گفتیم که اغلب خاطره یا سوال و جواب ها و یا دیدار بوده. علی گفت: ایشان آدم دقیق و سر وقتی است من هر شب راس ساعت فلان ایشان را میدیدم که از یک مسیر خاص رد میشود و میرود فلان جا نمازشب میخواند، اتفاقا نماز شب باحالی هم میخوند!

    این را که گفت از فرط خوشحالی داشتم بیهوش میشدم.جمله آخر را توی فکر و بیداری شنیدم، خیلی فکری شدم...واقعا مدتی است دغدغه نماز شب رییس جمهور را دارم!