لب هات | کوتاه نوشت های مذهبی

شمر تعزیه

شنبه, ۲۴ مرداد ۱۳۹۴، ۰۱:۲۸ ق.ظ

وقتی هر روز عاشوراست

دنیا

تعزیه ای بیش نیست!

تعزیه

نظرات (۹)

هر دو طرف خوب نقش ایفا می کنند.
"تماشاچی"
  • مسعود دهقان
  • یکی امان نامه مید هد
    یکی هم قبول کرده است
    علمدارم آرزو است
  • می نویسَـم پـَس هستـَم!
  • #تامل
    سلام
    از اون پست جنجالی ها...
    خیلی دوست دارم...
    بذارید ملت نظر بدن، بعد بخونید، بعد نظر بدید... :)))
    سلام
    فکر نمی کردم آن یکی وب بلاگ فای بنده را به خوانی !!!
    به یکی گفتم در مورد شما که قلم توانایی دارد و حالا به خودتان عرض می کنم :)
    دعایم نمایید ...
    واقعا همینطوره ..
  • صحبتِ جانانه
  • در این تعزیه نقش من چیست...
  • محترق الزهرا (سلام الله علیها)
  • چه قدر حسین ابن علی ها به مسلخ کربلا کشیده خواهند شد...
    سرانجام کار...
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    • نمازشب رییس جمهور

      دوران ابتدایی هر روز دفتر بودم، اما یک روز به خاطر آوردن عکس های فلان سریال ایرانی معروف رفتیم دفتر. اینبار فرق میکرد خود مدیر شخصا آمد. هر چه میگفت جواب میگرفت تا رسید به اینکه: "اصلا میدونی اینا سرشونو رو مهر میذارن یا نه؟" این جمله بدجوری توی ذهنم زنگ زد!!! محال است یادم برود، نه فقط به خاطر لحن و صدای مدیر بلکه به خاطر اینکه زد توی خال! این سوال سالها سوال من بود. همیشه با خودم میگفتم خدا کجای زندگی اینهاست؟ دنیای بازیگرها اولین محیط بدون نماز و دعا و حسینیه ای بود که میدیدم و همه چیزش برایم عجیب و غریب بود! شاید باورتان نشود ولی این روزها نسبت به سیاستمداران همین حس و حال را دارم. شاید خیلیها سوال های جدی تری داشته باشند اما من به آقای روحانی خیره میشوم و واقعا برایم سوال میشود که او نماز صبح میخواند؟ واقعا مدتی است دغدغه نماز صبح رییس جمهور آینده را دارم.

      هفته پیش علی را در جلسه سخنرانی فلان نامزد دیدم، مثل همیشه کلی گرم گرفت و شروع کردیم از شناخت قبلی که نسبت به نامزد مورد نظر داشتیم گفتیم که اغلب خاطره یا سوال و جواب ها و یا دیدار بوده. علی گفت: ایشان آدم دقیق و سر وقتی است من هر شب راس ساعت فلان ایشان را میدیدم که از یک مسیر خاص رد میشود و میرود فلان جا نمازشب میخواند، اتفاقا نماز شب باحالی هم میخوند!

      این را که گفت از فرط خوشحالی داشتم بیهوش میشدم.جمله آخر را توی فکر و بیداری شنیدم، خیلی فکری شدم...واقعا مدتی است دغدغه نماز شب رییس جمهور را دارم!