بیمه شخص ثالث
مسئولیت نشان از مربوطیت دارد. انسان را وصل می کند به کسان و چیز هایی که به حکم ظاهر بی ربط اند لکن چون مسئولیم پس با ربط اند، اصلا از همین جا فرق عزلت نشین با مسئول روشن می شود که اولی می گوید حالا وضع فلان در جامعه ی بهمان در محله ی تهران به من و تو چه و دومی می گوید دقیقا نه تنها تهران و زنجان و ایران به من چه است که لبنان هم به من چه است. و از همین جاست که فرق مقوا با انسان روشن می شود که چو عضوی به درد آورد روزگار الخ و این روزگار امروز دردی دارد و توافقنامه ژنوی دارد که در آن ما به صورت کاملا توافقی زندانی می شویم یعنی بود که در شعر سعدی عضو پیکره بودیم الان به صورت کاملا توافقی در یک اهدای عضو کنده می شویم و دلمان خوش که عضو فیس بوک می شویم و بود که گفتم روزگار امروز دردی دارد الان تدقیق اش می کنم و می گویم غرب برایمان درد آورده...
پدر با پسر مربوط است، همسایه به همسایه مربوط است، پسرخاله به پسر خاله مربوط است، همکلاسی با همکلاسی مربوط است،استاد با شاگرد مربوط است، مسافر تاکسی هم با بفل دستی اش مربوط است حتی من هم با آن زن بی حجاب چغر مربوطم هرچند بگوید به تو چه ربطی دارد که نه تنها انسان به انسان مربوط است بلکه حالا که بحث گناه پیش آمد ربط بیشتر شده زیرا کسی که بیراهه می رود فقط بیراه نرفته که راه را می بندد و این یعنی در اتوبان صراط مستقیم ملق بازی و آمدن راهداری و بعد هم گفتن به تو چه... که خدایی که گفت زنده کردن یکی زنده کردن همه است یعنی مرگ یکی هم مرگ همه است و این وسط یک دوگانه بیشتر نداریم و از آنجایی که بیمه شخص ثالث نداریم شخص سوم عزلت نشین پر واضح است که با خطاکار است هرچند همراهش نیست که "کان حقا علی الله ان یدخله مدخله"...در این دوگانه بین خوب ها و بد ها شخص بی وری همان کسی است که پیامبر در باره اش فرمود"من فارق الجماعة مات میتة جاهلیه"
#منبرک_روز_چهارم