لب هات | کوتاه نوشت های مذهبی

دریافت کمک های مردمی

پنجشنبه, ۲۴ بهمن ۱۳۹۲، ۰۵:۴۰ ب.ظ

بنده هم یه کم سوادم مث بقیه، اما خب بالاخره کم سواد ها هم دل دارن و دلشون برا همطنشون می سوزه دیگه...

ایها الناس که همیشه تو سرد و گرم روزگار پشت سر هم بودید، یعنی تو صف بودید، واسه خاک این مملکت 2 کشته و یک مجروح دادید آره با تو ام به همین مکان مقدس ما در مقابل این جوونا مسئولیم، همین ناصره آق دایی، رشته سیاست خارجی قبول شده بود به خاطر درد بی پولی!!! می شنوی؟ به خاطر این که خرج مکتب نداشت رفت لبوفروش شد،از کله ی سحر تا شوم تو کله-ش می کوبن (گریه ی حضار) والا گریه داره، سرگذشت این فری گریه داره، سرهنگی بود واس خودش صب با لباس کار رفت، شب با لباس خفت برگشت که چی؟؟؟ که چرا حدوقدان نشدی! رفت خودکشی کرد مرد اصلن ولش کن، هر چی بوده ببوس بذار کنار

و اما الان وقتتو گرفتم که بگم

یه بنده خدایی هست تو همین محله فقیره، بد بخته، لنگ نون شبه بره بذاره جلو زن و بچش آره واسه چهار میل دلار پول بی زبون داره خونه زندگیشو حراج می کنه بره سبد و داس بخره، جلو مردم بتونه سرشو بالا بگیره!

آره من کم سوادم اما 75 میلیون نفریم، هر کدوم اگه چند دلار براش کنار بذاریم کارش راه میوفته دیگه نمی ره پیش کدخدا و این و اون آبرومونو ببره یه عمر با عزت زندگی کردیم، یه عمر این روستا رو با اسم خوب می شناسن، یه عمر نذاشتیم چپ بمون نگاه کنن حالا خودمون کم بودیم خدا این ؟؟؟ رو هم صاف گذاشته تو کاسمون، اصن فک کن سگ خورد بده این بخوره. خدا از بزرگی کمت نکنه...

نظرات (۱)

خیلی متشکر از هومن سیدی که با اهدای سیمرغ خودشون
کمک به این بنده خدا رو شروع کردند...
سیدی مچکریم!!!
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
  • نمازشب رییس جمهور

    دوران ابتدایی هر روز دفتر بودم، اما یک روز به خاطر آوردن عکس های فلان سریال ایرانی معروف رفتیم دفتر. اینبار فرق میکرد خود مدیر شخصا آمد. هر چه میگفت جواب میگرفت تا رسید به اینکه: "اصلا میدونی اینا سرشونو رو مهر میذارن یا نه؟" این جمله بدجوری توی ذهنم زنگ زد!!! محال است یادم برود، نه فقط به خاطر لحن و صدای مدیر بلکه به خاطر اینکه زد توی خال! این سوال سالها سوال من بود. همیشه با خودم میگفتم خدا کجای زندگی اینهاست؟ دنیای بازیگرها اولین محیط بدون نماز و دعا و حسینیه ای بود که میدیدم و همه چیزش برایم عجیب و غریب بود! شاید باورتان نشود ولی این روزها نسبت به سیاستمداران همین حس و حال را دارم. شاید خیلیها سوال های جدی تری داشته باشند اما من به آقای روحانی خیره میشوم و واقعا برایم سوال میشود که او نماز صبح میخواند؟ واقعا مدتی است دغدغه نماز صبح رییس جمهور آینده را دارم.

    هفته پیش علی را در جلسه سخنرانی فلان نامزد دیدم، مثل همیشه کلی گرم گرفت و شروع کردیم از شناخت قبلی که نسبت به نامزد مورد نظر داشتیم گفتیم که اغلب خاطره یا سوال و جواب ها و یا دیدار بوده. علی گفت: ایشان آدم دقیق و سر وقتی است من هر شب راس ساعت فلان ایشان را میدیدم که از یک مسیر خاص رد میشود و میرود فلان جا نمازشب میخواند، اتفاقا نماز شب باحالی هم میخوند!

    این را که گفت از فرط خوشحالی داشتم بیهوش میشدم.جمله آخر را توی فکر و بیداری شنیدم، خیلی فکری شدم...واقعا مدتی است دغدغه نماز شب رییس جمهور را دارم!