لب هات | کوتاه نوشت های مذهبی

۸۹ مطلب با موضوع «حین واقعه» ثبت شده است

  • ۱
  • ۰
آب، ماه می طلبد
ماه ناز می کند!
این است داستان جزر و مد آب...
  • ۲
  • ۰
ماه را هلال کردند 
که
کمر خورشید شکست!
  • ۱
  • ۰
کاش گودال گودتر بود
تا چادر خاکی، خونی نمی شد
لاأقل
  • ۲
  • ۰
دل رقیه آب شده
بگویید سقا بیاید از این جا آب بردارد!
  • ۳
  • ۰
یک جا می گویند قتیل الله
یک جا قتیل العبرات
خدا هم اشک شده انگار
  • ۴
  • ۰
در تصور گودال دلم می ریزد
این طور
خون دل خورده ایم ما
  • ۶
  • ۰

حسین علی اکبرش را می خواهد، کوفی ها انار دانه کرده اند برایش

چه ربطی دارند این دو به هم

خدا می داند...

  • ۲
  • ۰

لب هات که ارغوانی شدند

آسمان ارغوانی شد!

می خواستند لیلة البرات بیاورند...

  • ۶
  • ۰
کل أرض کربلا یعنی
تنت یک جا، سرت یک جا
انگشت و انگشترت یک جا
  • ۳
  • ۰

دریا که متلاطم می شود، خدا با شب آرام-ش می کند

با عکس ماه (ع)

در دل آب


  • ۲
  • ۰
آسیب ها
با آب شروع می شود
با سیب تمام!
  • ۱
  • ۰
عصر عاشورا، خاک کربلا، تنها برادرت بود
برادری از چادر مادرت
وقتی پدرت ابوتراب باشد!
  • نمازشب رییس جمهور

    دوران ابتدایی هر روز دفتر بودم، اما یک روز به خاطر آوردن عکس های فلان سریال ایرانی معروف رفتیم دفتر. اینبار فرق میکرد خود مدیر شخصا آمد. هر چه میگفت جواب میگرفت تا رسید به اینکه: "اصلا میدونی اینا سرشونو رو مهر میذارن یا نه؟" این جمله بدجوری توی ذهنم زنگ زد!!! محال است یادم برود، نه فقط به خاطر لحن و صدای مدیر بلکه به خاطر اینکه زد توی خال! این سوال سالها سوال من بود. همیشه با خودم میگفتم خدا کجای زندگی اینهاست؟ دنیای بازیگرها اولین محیط بدون نماز و دعا و حسینیه ای بود که میدیدم و همه چیزش برایم عجیب و غریب بود! شاید باورتان نشود ولی این روزها نسبت به سیاستمداران همین حس و حال را دارم. شاید خیلیها سوال های جدی تری داشته باشند اما من به آقای روحانی خیره میشوم و واقعا برایم سوال میشود که او نماز صبح میخواند؟ واقعا مدتی است دغدغه نماز صبح رییس جمهور آینده را دارم.

    هفته پیش علی را در جلسه سخنرانی فلان نامزد دیدم، مثل همیشه کلی گرم گرفت و شروع کردیم از شناخت قبلی که نسبت به نامزد مورد نظر داشتیم گفتیم که اغلب خاطره یا سوال و جواب ها و یا دیدار بوده. علی گفت: ایشان آدم دقیق و سر وقتی است من هر شب راس ساعت فلان ایشان را میدیدم که از یک مسیر خاص رد میشود و میرود فلان جا نمازشب میخواند، اتفاقا نماز شب باحالی هم میخوند!

    این را که گفت از فرط خوشحالی داشتم بیهوش میشدم.جمله آخر را توی فکر و بیداری شنیدم، خیلی فکری شدم...واقعا مدتی است دغدغه نماز شب رییس جمهور را دارم!