خواستند تا دستشان هم پر باشد
از عباس
خاک نشستنی است
یک روز بر چادر نشست و یک روز هم بر دل ما
مخصوصا اگر اسمش هم رویش باشد، خاکی نشین...
اگر می توانستم مثبت ما را در بست می کردم برای آنجا
توکلی درباره حضور جلیلی در انتخابات هم با بیان اینکه آقای جلیلی فرد محترم و باشخصیتی است اما این کار ایشان را اشتباه تاریخی میدانم...آنها دچار اشتباهات مبنایی هستند و جمع آنها از تجربه کافی سیاسی برخوردار نیست. آنها صحنه را به ضرر اصولگرایان رقم زدند....در حالیکه اصولگرایان نشان داد که یکدیگر را قبول ندارند و در انتخاباتی که میدانند ممکن است شکست بخورند با یکدیگر رقابت میکنند. ببینید اگر رئیسجمهور میشدند با هم چهکار میکردند. کسانی که در کسب قدرت عقلانیت به خرج نمیدهند، در حفظ قدرت به طریق اولی عقلانیت نخواهند داشت.
ویژه نامه نوروزی مثلث
آن که رای به روحانی را برای مردم معنادار کرده بود، حضور جلیلی بود و بس.
امیر محبیان
لازم نیست حتما دری وری های زندگیتان را برای وبلاگنویس شدن به خورد فضای تشنه حقیقت مجازی بدهید اینجا من به الکفایه روز نوشت نویس دارد...
پ.ن:برای مسافرین نوروزی فضای وبلاگنویسی که اغلب 2خطرند...
فقط وقتی نفسش را حبس می کرد آرام می شد
پس دیگر نفس نکشید
ولی بازهم خون بند نیامد
سینه اش سینه ی پردردی بود
مادر است دیگر
این اواخر دلش گرفت
یه بنده خدایی هست که وقتی اسمش رو همراه با واژه "مخالفت" در گوگل سرچ کنی، گوگل هنگ می کنه؛ علی الظاهر این موجودات ناشناخته خودشون رو هم قبول ندارن!
دوران ابتدایی هر روز دفتر بودم، اما یک روز به خاطر آوردن عکس های فلان سریال ایرانی معروف رفتیم دفتر. اینبار فرق میکرد خود مدیر شخصا آمد. هر چه میگفت جواب میگرفت تا رسید به اینکه: "اصلا میدونی اینا سرشونو رو مهر میذارن یا نه؟" این جمله بدجوری توی ذهنم زنگ زد!!! محال است یادم برود، نه فقط به خاطر لحن و صدای مدیر بلکه به خاطر اینکه زد توی خال! این سوال سالها سوال من بود. همیشه با خودم میگفتم خدا کجای زندگی اینهاست؟ دنیای بازیگرها اولین محیط بدون نماز و دعا و حسینیه ای بود که میدیدم و همه چیزش برایم عجیب و غریب بود! شاید باورتان نشود ولی این روزها نسبت به سیاستمداران همین حس و حال را دارم. شاید خیلیها سوال های جدی تری داشته باشند اما من به آقای روحانی خیره میشوم و واقعا برایم سوال میشود که او نماز صبح میخواند؟ واقعا مدتی است دغدغه نماز صبح رییس جمهور آینده را دارم.
هفته پیش علی را در جلسه سخنرانی فلان نامزد دیدم، مثل همیشه کلی گرم گرفت و شروع کردیم از شناخت قبلی که نسبت به نامزد مورد نظر داشتیم گفتیم که اغلب خاطره یا سوال و جواب ها و یا دیدار بوده. علی گفت: ایشان آدم دقیق و سر وقتی است من هر شب راس ساعت فلان ایشان را میدیدم که از یک مسیر خاص رد میشود و میرود فلان جا نمازشب میخواند، اتفاقا نماز شب باحالی هم میخوند!
این را که گفت از فرط خوشحالی داشتم بیهوش میشدم.جمله آخر را توی فکر و بیداری شنیدم، خیلی فکری شدم...واقعا مدتی است دغدغه نماز شب رییس جمهور را دارم!