لب هات | کوتاه نوشت های مذهبی

  • ۵
  • ۰

همه فانوس های عمار

باید با افتخار تعلق بگیرد به شهید صدرزاده

که کلیپ هایش حکم سوره حمد را دارند

برای مرده بگذارید و زنده شود

تعجب نمی کنم:)

  • ۳
  • ۲

خستگی تمام ندیدن هایمان

در می رود

وقتی، اویس خطاب شویم!





میلادش را امروز تبریک میگویم، در کنار برادران سنی ام!

  • ۶
  • ۰

خدا را شکر

آنکه قنداقه دارد

بی کفن نمی ماند!

  • ۴
  • ۰

جدال سختی است

یا می بازم

یا می بری

مرا

بهشت!!

  • ۳
  • ۰

یه سلامیم بکنیم

به تاجران جاده ابریشم؛ 

کسایی که با دیدن عمودی که از قضا آهنین بود گریه کردن

و با رسیدن به کربلا یادشون رفت

ایرانی بودن؟ لبنانی بودن؟ عراقی بودن؟

یا شاید کربلایی

سلام کربلایی!

  • ۴
  • ۰

با قتل عام پاریس هم

می شود برای حسین علیه السلام

ندبه سر داد!

  • ۵
  • ۰

دارم کلنجار میروم با خودم

مقتل را باور کرده ام

اما کشته شدنت را، هرگز!

  • ۲
  • ۰



  • ۵
  • ۱

با سربازی که غیر از پنج لیتر خون هیچ ندارد

چه باید

کرد؟

  • ۶
  • ۱

زیباترین نقاشی جهان را

با قدم های پدر می کشید!

با خونش رنگ می کرد.

  • ۳
  • ۱

چه کسی 

عبدالله را

از سینه عمو برداشت؟

  • ۸
  • ۲

گوش کن 

حسین علبه السلام دارد 

فیلم نامه اش را می نویسد!




قاب کم آورده ام برای این فرازها

  • نمازشب رییس جمهور

    دوران ابتدایی هر روز دفتر بودم، اما یک روز به خاطر آوردن عکس های فلان سریال ایرانی معروف رفتیم دفتر. اینبار فرق میکرد خود مدیر شخصا آمد. هر چه میگفت جواب میگرفت تا رسید به اینکه: "اصلا میدونی اینا سرشونو رو مهر میذارن یا نه؟" این جمله بدجوری توی ذهنم زنگ زد!!! محال است یادم برود، نه فقط به خاطر لحن و صدای مدیر بلکه به خاطر اینکه زد توی خال! این سوال سالها سوال من بود. همیشه با خودم میگفتم خدا کجای زندگی اینهاست؟ دنیای بازیگرها اولین محیط بدون نماز و دعا و حسینیه ای بود که میدیدم و همه چیزش برایم عجیب و غریب بود! شاید باورتان نشود ولی این روزها نسبت به سیاستمداران همین حس و حال را دارم. شاید خیلیها سوال های جدی تری داشته باشند اما من به آقای روحانی خیره میشوم و واقعا برایم سوال میشود که او نماز صبح میخواند؟ واقعا مدتی است دغدغه نماز صبح رییس جمهور آینده را دارم.

    هفته پیش علی را در جلسه سخنرانی فلان نامزد دیدم، مثل همیشه کلی گرم گرفت و شروع کردیم از شناخت قبلی که نسبت به نامزد مورد نظر داشتیم گفتیم که اغلب خاطره یا سوال و جواب ها و یا دیدار بوده. علی گفت: ایشان آدم دقیق و سر وقتی است من هر شب راس ساعت فلان ایشان را میدیدم که از یک مسیر خاص رد میشود و میرود فلان جا نمازشب میخواند، اتفاقا نماز شب باحالی هم میخوند!

    این را که گفت از فرط خوشحالی داشتم بیهوش میشدم.جمله آخر را توی فکر و بیداری شنیدم، خیلی فکری شدم...واقعا مدتی است دغدغه نماز شب رییس جمهور را دارم!